اشاره
این گزارش تحلیلی، به بررسی جامع انستیتو تاریخ و مردمشناسی چ.چ. ولیخانوف در آلماتی، قزاقستان، با هدف ارائه یک نقشه راه برای ایجاد و توسعه همکاریهای علمی و فرهنگی با نهادهای مرتبط در جمهوری اسلامی ایران میپردازیم. انستیتو ولیخانوف به عنوان برجستهترین و اصلیترین مرکز تحقیقات تاریخی در قزاقستان، نقشی محوری در تدوین و ترویج روایت ملی این کشور ایفا میکند. یافته های این گزارش نشان میدهد که با تمرکز بر حوزههایی چون مطالعات نسخ خطی، تاریخ راه ابریشم، تاریخنگاری تطبیقی و مطالعات مربوط به میراث مشترک استپ اوراسیا، میتوان یک همکاری پایدار و سودمند دوجانبه را پایهریزی کرد. در این راستا، شناسایی دقیق ساختار، اهداف پژوهشی و شخصیتهای کلیدی انستیتو، گام نخست برای تدوین پیشنهادهای همکاری مؤثر و هدفمند است.
پیشینه ساختاری
یکی از چالشهای اولیه در برقراری ارتباط با نهادهای خارجی، ابهام در اطلاعات پایه نظیر نام رسمی، مختصات دقیق و ساختار سازمانی است.
برای درک جایگاه کنونی انستیتو ولیخانوف، شناخت تبار علمی و مسیر تحول آن از دوران شوروی تا استقلال قزاقستان ضروری است. این پیشینه نه تنها اعتبار علمی انستیتو را نشان میدهد، بلکه اولویتهای پژوهشی فعلی آن را نیز روشن میسازد.
ریشههای انستیتو ولیخانوف به دوران شکلگیری نهادهای آکادمیک در قزاقستان شوروی بازمیگردد و مسیر تحول آن را میتوان در سه مرحله کلیدی خلاصه کرد:
سنگ بنای این نهاد در سال 1933 با تأسیس «انستیتو تحقیقات علمی فرهنگ ملی قزاقستان» در چارچوب پایگاه قزاقستانِ آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی گذاشته شد. این مرکز اولیه، طیف وسیعی از موضوعات شامل تاریخ، باستانشناسی، ادبیات، فولکلور و هنر را پوشش میداد. در سال 1941، این ساختار به «انستیتو زبان، ادبیات و تاریخ» شعبه قزاقستان آکادمی علوم شوروی ارتقا یافت. این دوره، رویکرد چندرشتهای و بنیادین انستیتو را پایهگذاری کرد و دانشمندان برجستهای چون مختار عوضاف در شکلگیری آن نقش داشتند.
تأسیس و تخصصیشدن (1945–1991)
نقطه عطف در تاریخ این نهاد، سال 1945 بود. با صدور فرمانی در 14 اوت 1945، «انستیتو تاریخ، باستانشناسی و مردمنگاری» به عنوان یک نهاد مستقل از انستیتو زبان و ادبیات جدا شد. این تاریخ، به عنوان سال تأسیس رسمی انستیتو ولیخانوف شناخته میشود. ساختار اولیه آن شامل سه بخش اصلی بود: بخش تاریخ قزاقستان (با گروههای تاریخ باستان و قرون وسطی و تاریخ قزاقستان پیش از انقلاب)، بخش باستانشناسی (با گروههای پارینهسنگی و نوسنگی، و عصر مفرغ و آهن اولیه) و بخش مردمنگاری. در ژانویه 1961، این انستیتو به افتخار دانشمند برجسته قزاق، چوقان (شوکان) ولیخانوف، نامگذاری شد که این اقدام هویت علمی و ملی آن را بیش از پیش تثبیت کرد.
بازآرایی پس از استقلال (1991–اکنون)
با استقلال قزاقستان در سال 1991، این انستیتو نیز دستخوش یک تحول ساختاری و ایدئولوژیک بنیادین شد. در 12 سپتامبر 1991، با تصمیم هیئت رئیسه آکادمی علوم قزاقستان، بخش باستانشناسی از این نهاد جدا شد و «انستیتو باستانشناسی» مستقل (که بعدها به نام آکادمیسین آلکی مارغولان نامگذاری شد) را تشکیل داد. همزمان، نهاد مادر به «انستیتو تاریخ و مردمشناسی» تغییر نام داد. این بازآرایی صرفاً یک تغییر اداری نبود، بلکه نشاندهنده یک چرخش راهبردی بود. در دوران شوروی، تاریخ، باستانشناسی و مردمنگاری در کنار هم، روایتی منطبق با تاریخنگاری مارکسیستی-لنینیستی را پیش میبردند. اما پس از استقلال، دولت نوپای قزاقستان نیازی فوری به تدوین یک هویت ملی مستقل و متمایز از روایت شوروی داشت. جداسازی باستانشناسی (که با فرهنگ مادی و اعماق تاریخ سروکار دارد) و تمرکز انستیتو ولیخانوف بر تاریخ (روایت دولت) و مردمشناسی (روایت مردم)، پاسخی به این نیاز استراتژیک بود. این تمرکز جدید، مأموریت انستیتو را به شکلدهی به حافظه تاریخی و هویت فرهنگی ملت قزاق معطوف کرد و این امر باید در هرگونه پیشنهاد همکاری مد نظر قرار گیرد.
میراث شوکان ولیخانوف (Чокан Валиханов)
نام انستیتو برگرفته از شخصیت برجستهای است که زندگی و کار او، روح حاکم بر این نهاد علمی را به خوبی بازتاب میدهد. شوکان شینگیساولی ولیخانوف (با نام اصلی محمدحنیفه) (1835-1865)، یک دانشمند، مردمنگار، مورخ و افسر قزاق در خدمت امپراتوری روسیه بود. او به عنوان «پدر تاریخ و مردمنگاری مدرن قزاق» شناخته میشود و جایگاه منحصر به فردی به عنوان یک روشنفکر بومی داشت که در میان دو جهان فرهنگی قزاقی و روسی-اروپایی حرکت میکرد.
سفرهای تحقیقاتی او، به ویژه سفر جسورانهاش به کاشغر در سالهای 1858-1859، و مطالعات پیشگامانهاش در مورد جغرافیای آسیای مرکزی و فرهنگ اقوام منطقه، از جمله ثبت علمی حماسه قرقیزی «ماناس»، او را به شخصیتی شناختهشده در محافل علمی سن پترزبورگ تبدیل کرد. ولیخانوف نماد یک پل فکری میان فرهنگهای آسیای مرکزی و جهان آکادمیک اروپایی است. این میراث، ظرفیت بالقوه انستیتو را برای ایفای نقشی مشابه به عنوان یک پل ارتباطی میان جهان ایرانی و جهان ترکی-استپی برجسته میسازد و هرگونه همکاری با این نهاد میتواند در چارچوب این چشمانداز تعریف شود.
ساختار سازمانی و مأموریت پژوهشی
شناخت دقیق ساختار داخلی انستیتو، شناسایی بخشهای کلیدی و درک مأموریتهای تعریفشده برای هر بخش، پیشنیاز اصلی برای ارائه پیشنهادهای همکاری مؤثر و هدفمند است.
اداره انستیتو بر عهده مجموعهای از نهادهای شورایی و مدیریتی است. «شورای علمی» و «شورای دانشمندان جوان» دو بازوی اصلی سیاستگذاری و نظارت علمی هستند که نشاندهنده تأکید این نهاد بر حفظ استانداردهای آکادمیک و همچنین پرورش نسل جدیدی از پژوهشگران است.
در رأس این ساختار، دکتر ضیابک قبولدینوف به عنوان مدیر کل قرار دارد. او شخصیتی برجسته و تأثیرگذار در علوم انسانی قزاقستان است. دکتر قبولدینوف دارای مدرک دکترای علوم تاریخ، استاد تمام، و عضو آکادمی ملی علوم قزاقستان است. سابقه علمی او با بیش از 500 اثر منتشر شده، شامل تکنگاریها و کتابهای درسی، به ویژه تألیف کتابهای درسی «تاریخ قزاقستان» برای مدارس، نقش محوری او را در شکلدهی به گفتمان تاریخی رسمی در این کشور نشان میدهد. تخصص اصلی او در زمینه تاریخ قزاقها در امپراتوری روسیه است که نشاندهنده تمرکز او بر دورههای کلیدی شکلگیری هویت مدرن قزاق است. هرگونه تعامل سطح بالا با انستیتو باید با در نظر گرفتن جایگاه و تخصص علمی مدیر کل آن صورت گیرد.
دپارتمانهای اصلی پژوهشی و مراکز وابسته
فعالیتهای تحقیقاتی انستیتو در چندین دپارتمان تخصصی متمرکز شده است که هر یک میتوانند نقطه ورود مناسبی برای همکاری باشند:
دپارتمان تاریخ قزاقستان: این بخش، هسته اصلی فعالیتهای انستیتو است و بر تمام جنبههای تاریخ این کشور از دوران باستان تا امروز تمرکز دارد.
دپارتمان مردمشناسی و انسانشناسی: این بخش به مطالعه فرهنگ، سنتها، هویت قومی و فرآیندهای اجتماعی مردم قزاق و سایر اقوام ساکن در این کشور میپردازد.
دپارتمان تاریخنگاری، منبعشناسی و روششناسی مدرن: این بخش به مطالعه انتقادی منابع تاریخی، روشهای تحقیق و تحولات در حوزه تاریخنگاری میپردازد.
دپارتمان تاریخ جهان: این بخش به مطالعه تاریخ سایر مناطق جهان و روابط بینالمللی قزاقستان در بستر تاریخ جهانی میپردازد.
مرکز تحقیقاتی مطالعات آثار تاریخی قزاقستان: این مرکز بر مستندسازی و پژوهش در مورد آثار و یادمانهای تاریخی و فرهنگی در سراسر کشور تمرکز دارد.
در میان این دپارتمانها، «دپارتمان تاریخنگاری، منبعشناسی و روششناسی مدرن» استراتژیکترین و مناسبترین دروازه برای همکاری با نهادهای ایرانی است. در حالی که دپارتمانهای تاریخ قزاقستان و مردمشناسی طبیعتاً نگاهی به درون دارند، این دپارتمان به ماهیت منابع و روشهای نگارش تاریخ میپردازد. این دقیقاً همان نقطهای است که تخصص ایران در زمینه نسخ خطی فارسی و تاریخنگاری ایرانی-اسلامی با مأموریت انستیتو تلاقی پیدا میکند. بخش بزرگی از تاریخ آسیای مرکزی و خانات قزاق در منابع فارسیزبان مانند «تاریخ رشیدی» ثبت شده است. بنابراین، ارائه یک پروژه مشترک برای تحلیل انتقادی این منابع، نه تنها با تخصص طرف ایرانی همخوانی دارد، بلکه مستقیماً به مأموریت اصلی این دپارتمان در انستیتو ولیخانوف خدمت میکند. این رویکرد، بسیار مؤثرتر از یک پیشنهاد کلی برای همکاری در زمینه «تاریخ مشترک» است، زیرا نیازی مشخص و تخصصی را هدف قرار میدهد.
مأموریت آموزشی
انستیتو ولیخانوف علاوه بر فعالیتهای پژوهشی، در زمینه آموزش عالی نیز فعال است. این انستیتو با همکاری دانشگاه ملی فارابی قزاقستان، برنامههای مشترک کارشناسی ارشد و دکتری را اجرا میکند. این ساختار آموزشی، نشاندهنده آمادگی انستیتو برای مشارکتهای آکادمیک بوده و بستری آماده برای تبادل دانشجو، استاد و برگزاری دورههای مشترک فراهم میآورد.
دستاوردهای علمی و انتشارات کلیدی
اعتبار یک نهاد پژوهشی به تولیدات علمی و تأثیرگذاری آن در جامعه آکادمیک بستگی دارد. انستیتو ولیخانوف دارای سابقهای غنی از تحقیقات بنیادین و انتشارات معتبر است که آن را به یک شریک علمی قابل اتکا تبدیل میکند.
یکی از مهمترین دستاوردهای تاریخی که نام انستیتو (در ساختار پیشین خود به عنوان انستیتو تاریخ، باستانشناسی و مردمنگاری) با آن گره خورده، کشف و مطالعه گورکان «ایسیک» و «مرد طلایی» (Алтын Адам) در سال 1969 است. این کشف که توسط تیمی به سرپرستی کمال آکیشف از این انستیتو صورت گرفت، به یکی از نمادهای ملی قزاقستان تبدیل شد و اغلب از آن به عنوان «توتعنخآمون قزاقستان» یاد میشود. این یافته که متعلق به یک جنگجوی سکایی (ساکا) در قرن پنجم پیش از میلاد است، نه تنها اهمیت باستانشناختی دارد، بلکه پیوند عمیق انستیتو با پروژههایی که هویت ملی قزاقستان را تعریف میکنند، به نمایش میگذارد.
مجلات علمی شاخص
انستیتو ولیخانوف از طریق انتشار چندین مجله علمی، نتایج تحقیقات خود را در سطح ملی و بینالمللی منتشر میکند. این مجلات، بسترهای مناسبی برای انتشار مقالات مشترک و آشنایی با آخرین روندهای پژوهشی در قزاقستان هستند. تحلیل این مجلات نشاندهنده یک استراتژی انتشاراتی دوگانه است: یک مجله با تمرکز بر مخاطب داخلی و تحکیم روایت ملی، و دیگری با هدف تعامل با جامعه علمی جهانی.
پیوند ایران و قزاقستان
هرگونه پیشنهاد همکاری علمی باید بر بستری از منافع و علایق مشترک بنا شود. خوشبختانه، روابط ایران و قزاقستان ریشه در تاریخی عمیق و میراثی غنی دارد که زمینهای مستحکم برای مشارکتهای آکادمیک فراهم میآورد.
تاریخ مشترک دو ملت به دوران باستان بازمیگردد. سرزمین کنونی قزاقستان، خاستگاه اقوام ایرانیتبار کوچنشینی چون سکاها (یا ساکاها) بوده است که فرهنگ و تمدن آنها بخش جداییناپذیری از تاریخ فلات ایران و استپ اوراسیا را تشکیل میدهد. کشف «مرد طلایی» در ایسیک که یک جنگجوی سکایی با زرهی باشکوه است، نمادی ملموس از این میراث مشترک است. در میدان جمهوری آلماتی، مجسمه این سرباز سکایی به عنوان نماد ملی قزاقستان نصب شده و در موزه ملی این کشور نیز آثار متعددی از این تمدن ایرانیتبار نگهداری میشود. این میراث مشترک، زمینهای غنی برای پروژههای مشترک در حوزههای باستانشناسی، تاریخ باستان و مطالعات فرهنگی تطبیقی فراهم میکند.
تاثیر پایدار زبان و فرهنگ فارسی
تأثیر زبان و فرهنگ فارسی بر منطقه آسیای مرکزی و قزاقستان، واقعیتی انکارناپذیر و عمیق است. برای قرنها، زبان فارسی به عنوان زبان دیوانی، علمی و ادبی در این منطقه رواج داشت. امروزه نیز بیش از سه هزار واژه با ریشه فارسی در زبان قزاقی وجود دارد که مفاهیم دینی (مانند خدا، نماز، روزه) و واژگان روزمره را در بر میگیرد.
این نفوذ در حوزه ادبیات به اوج خود میرسد. شاعران و اندیشمندان بزرگ ایرانی چون فردوسی، حافظ، سعدی، خیام و مولوی، تأثیری عمیق بر ادبیات و تفکر قزاق گذاشتهاند. آبای قونانبایف، بنیانگذار ادبیات مدرن قزاق، نه تنها از این شاعران تأثیر پذیرفته، بلکه در آثار خود هموطنانش را به یادگیری زبان فارسی تشویق کرده است. این پیوند ادبی و فکری، یک سرمایه فرهنگی گرانبهاست که میتواند محور بسیاری از همکاریهای علمی و فرهنگی قرار گیرد.
این میراث مشترک تنها به تاریخ تعلق ندارد، بلکه در زندگی امروز مردم قزاقستان نیز جاری است. جشن نوروز به عنوان یکی از بزرگترین جشنهای ملی در قزاقستان برگزار میشود و نمادی از هویت فرهنگی مشترک با ایران است. این اشتراکات فرهنگی صرفاً موضوعاتی برای تحقیقات آکادمیک نیستند، بلکه به طور فعال در دیپلماسی فرهنگی دو کشور مورد استفاده قرار میگیرند. مقامات قزاقستانی در دیدارهای رسمی و همایشهای علمی بارها به این پیوندهای تاریخی و تأثیر فرهنگ ایرانی اشاره کردهاند. این تأیید رسمی و سطح بالا، میراث مشترک را از یک واقعیت تاریخی به یک دارایی دیپلماتیک فعال تبدیل میکند. بنابراین، هرگونه پیشنهاد همکاری که بر این بستر استوار باشد، نه تنها از نظر علمی معتبر است، بلکه از نظر سیاسی و فرهنگی نیز مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
چشمانداز کنونی روابط علمی ایران و قزاقستان
بررسیها نشان میدهد که تعاملات علمی و فرهنگی ایران با قزاقستان در حال حاضر بر روی چند نهاد کلیدی متمرکز است. «دانشگاه ملی فارابی» به عنوان بزرگترین دانشگاه قزاقستان، تفاهمنامههای متعددی با دانشگاههای ایران دارد و در حوزههای مختلف از جمله تبادل استاد و دانشجو فعال است. اما مهمترین کانون همکاریهای مرتبط با ایرانشناسی، «انستیتو شرقشناسی» وابسته به آکادمی علوم قزاقستان است. این انستیتو دارای یک «مرکز ایرانشناسی» است و میزبان همایشهای تخصصی در مورد روابط ایران و آسیای مرکزی بوده و آثاری در این زمینه منتشر کرده است.
نقش مرکز فرهنگی ایران در آلماتی
«مرکز فرهنگی جمهوری اسلامی ایران» در آلماتی (که به عنوان نمایندگی فرهنگی یا خانه فرهنگ نیز شناخته میشود) نقش کاتالیزور و تسهیلگر اصلی را در این همکاریها ایفا میکند. فعالیتهای این مرکز شامل حمایت از کرسیهای زبان فارسی در دانشگاهها ، برگزاری همایشها و رویدادهای فرهنگی مشترک و ایفای نقش به عنوان «پل ارتباطی» میان مراکز علمی و فرهنگی دو کشور است. این مرکز، یک بازوی اجرایی و مشورتی کلیدی برای پیشبرد هرگونه ابتکار جدید است.
شناسایی فرصت: شکاف انستیتو ولیخانوف
ساختار فعلی روابط علمی، به طور ناخواسته، پژوهشهای مرتبط با ایران را در انستیتو شرقشناسی «محصور» کرده است. این وضعیت، یک فرصت استراتژیک برای تعریف نوع متفاوتی از همکاری با انستیتو ولیخانوف ایجاد میکند؛ همکاری که نه بر پایه «ایرانشناسی» (مطالعه ایران)، بلکه بر پایه تاریخ مشترک و تطبیقی از منظر آسیای مرکزی استوار باشد. رویکرد به انستیتو ولیخانوف با پیشنهاد «مطالعه ایران» احتمالاً متمایز خواهد بود، زیرا این حوزه در تخصص نهاد دیگری (انستیتو شرقشناسی) قرار دارد. استراتژی موفق، ارائه پروژههایی است که دقیقاً در چارچوب مأموریت انستیتو ولیخانوف (تاریخ و مردم قزاقستان) قرار میگیرند، اما اجرای آنها نیازمند تخصص و منابع ایرانی است. موضوعاتی مانند «تاریخنگاری خانات قزاق در منابع فارسی در مقابل منابع روسی»، «تبارشناسی اقوام ترکزبان در فلات ایران» یا «تحلیل تطبیقی امپراتوریهای کوچنشین: اردوی قزاق و جنبش قزلباش» نمونههایی از این رویکرد هستند. این پروژهها در مورد قزاقستان و استپ هستند، اما تحقیق کامل در مورد آنها بدون دسترسی به منابع تاریخی ایران و مشارکت پژوهشگران ایرانی غیرممکن است. این بازتعریف هوشمندانه، کلید گشودن قفل همکاری با انستیتو ولیخانوف است.
حوزههای موضوعی پیشنهادی برای پژوهش مشترک
میراث مشترک استپ: مطالعات مشترک در مورد اقوام سکایی، سرمتی و سایر مردمان کوچنشین استپ اوراسیا و پیوندهای فرهنگی و ژنتیکی آنها با فلات ایران.
راه ابریشم: پروژههای مشترک باستانشناسی و تاریخی با تمرکز بر مسیرهای شمالی راه ابریشم که از خاک قزاقستان عبور کرده و به ایران متصل میشدند.
تعاملات ترکی-فارسی: پژوهش در مورد روابط پیچیده تاریخی میان جهان ترکزبان و جهان ایرانی، با تمرکز بر دولتسازی، تبادلات فرهنگی و تاریخ نظامی.
تاریخنگاری و منبعشناسی: تحلیل مشترک منابع فارسی، جغتایی و روسی مرتبط با تاریخ خانات قزاق و آسیای مرکزی، با تأکید بر رویکردهای انتقادی و روششناسی نوین.
طرحهای عملیاتی و پروژههای پیشنهادی
برای تبدیل ایدههای کلی به اقدامات ملموس، ماتریس زیر مجموعهای از پروژههای پیشنهادی را با جزئیات کلیدی ارائه میدهد. این جدول به تصمیمگیرندگان اجازه میدهد تا گزینهها را بر اساس منابع مورد نیاز، تأثیر بالقوه و زمانبندی ارزیابی کنند.
جمع بندی
این تحلیل جامع نمایان می کند که انستیتو تاریخ و مردمشناسی ولیخانوف، به عنوان نهاد محوری در تدوین روایت ملی قزاقستان، یک فرصت استراتژیک و بکر برای تعمیق روابط علمی ایران و قزاقستان فراهم میآورد. علیرغم پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی میان دو ملت و وجود همکاریهای ایران با سایر مراکز علمی قزاقستان، یک شکاف همکاری مشخص با این انستیتوی کلیدی وجود دارد. این گزارش استدلال میکند که استراتژی موفق برای پر کردن این شکاف، نه تمرکز بر «ایرانشناسی»، بلکه ارائه پروژههایی است که ضمن همسویی با مأموریت اصلی انستیتو (تاریخ و مردمشناسی قزاقستان)، نیازمند تخصص و منابع ایرانی باشند؛ حوزههایی چون تحلیل نسخ خطی فارسی مرتبط با تاریخ منطقه و تاریخنگاری تطبیقی دولتهای استپ و فلات ایران، نمونههای بارز این رویکرد هستند.
در نهایت، این تحلیل یک نقشه راه عملی مبتنی بر رویکردی دوگانه ارائه میدهد: از یک سو، تعامل رسمی و سطح بالا با مدیریت انستیتو برای پیشنهاد پروژههای مشخص و ملموس، و از سوی دیگر، بهرهگیری از ظرفیت رایزنی فرهنگی ایران در آلماتی برای تسهیل ارتباطات و اعتمادسازی در سطح کارشناسی. اجرای هماهنگ این استراتژی، بهترین مسیر برای تبدیل این فرصت شناساییشده به یک مشارکت علمی پایدار، راهبردی و سودمند برای هر دو کشور خواهد بود.
ضمائم:
مختصات انستیتو تاریخ و مردمشناسی ولیخانوف
معرفی مجلات علمی کلیدی انستیتو
این ساختار دوگانه، یک راهنمای استراتژیک برای همکاریهای انتشاراتی ارائه میدهد. در حالی که مجله Otan Tarikhy برای پژوهشهای عمیقاً مرتبط با تاریخ داخلی قزاقستان مناسب است، مجله Asian Journal «Steppe Panorama» به صراحت با هدف «ادغام و تعامل دانشمندان علوم انسانی قزاقستان با جامعه علمی تاریخی جهان» تأسیس شده است. بنابراین، این مجله بستری ایدهآل برای انتشار مقالات مشترک به زبان انگلیسی است و پیشنهاد همکاری در این زمینه، با اهداف اعلامشده انستیتو کاملاً همسو خواهد بود.
پیشنهادهای پروژههای همکاری بالقوه
آلماتی قزاقستان
منابع
https://e-history.kz/ru/seo-materials/show/28711
https://iie.kz/?page_id=17787
https://yandex.ru/maps/org/institut_istorii_i_etnologii_im_ch_ch_valikhanova/1130234007/
https://iie.kz/?page_id=69
https://otan.history.iie.kz/
https://pk.uchet.kz/search/bin/990340002982
https://e-history.kz/en/prominent-figures/show/12710
https://irstar.kz/lichnost/%D0%B3%D0%B5%D0%BD%D0%B5%D1%80%D0%B0%D0%BB-%D0%B8%D1%81%D1%82%D0%BE%D1%80%D0%B8%D0%B8/
https://online.zakon.kz/Document/?doc_id=38376443
نظر شما